Mohsen Yeganeh - Zarabane Makoos



تنها امید من که ناامیده
امیدمن دوباره ته کشیده
لحظه ب لحظه فکرناامیدی
این لحظات امونمو بریده
اونکه میگفت بادستای دل من ازقفس بی کسی آزاد شد
چی شد که باگریه ی من شاد شد باشبنم اشکمن آباد شد
از وقتی رفت یه روز خوش ندیدم
خواستم دلم یه گوشه ای بمیره
خسته شدم چه انتظارسختی یکی بیادجون منو بگیره
قلب من از تپیدنش خسته شد نبضم باضربه های معکوس مرد
قلب من ازخستگی خوابش گرفت
این دل ناامیدو مایوس مرد...

شاید صدای زخمیه دله من
مرحم زخمای دله توباشه...
زخمای دلت ؛
شاید که قصه ی جدایی من نزاره هیشکی ازکسی جداشه...
ازوقتی رفت یه روز خوش ندیدم
خواستم دلم یه گوشه ای بمیره
خسته شدم چه انتظارسختی یکی بیادجون منو بگیره
قلب من از تپیدنش خسته شد
نبضم باضربه های معکوس مرد
قلب من ازخستگی خوابش گرفت
این دل ناامیدو مایوس مرد...

Comments

  • ×